سامسام، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

سام

شیطنت

جدیداً مامان بابا بهم میگن شیطون شدی آخه به قیافه من میاد شیطونی من فقط دوست ندارم بخوابم دوست ندارم یه جایی ساکن باشم دوست دارم مامان بابا منو بچرخونن آخه ارتفاع سنجم خوب کار میکنه من دوست دارم بشینم ولی خب خیلی خوب بلد نیستم بشینم و چپه میشم ولی هرگز دست ازتلاش برنمی دارم و هیچ کسی نمی تونه ازم انتظار داشته باشه که دراز بکشم ...
24 تير 1390

برنامه روزانه

به نظر من هر کسی باید تو زندگی برنامه داشته باشه منم یه برنامه دارم که اگه البته اگه اتفاق خاصی نیفته و حالم میزون باشه انجامش میدم وگرنه میزنم زیر هر جور برنامه ای که برام ریخته باشن من معمولاً روزهای غیر تعطیل حدود ساعت 8 و روزهای تعطیل حدود 30/9 با   از خواب بیدار میشم بعد از بیداری بلافاصله شیر می خواهم  پس مامانم باید در کمتر از یه دقیقه شیر بهم برسونه وگرنه تمام ساختمون از جمله مامان بزرگم رو خبر دار می کنم و اگه مامان بزرگم خبر دار بشه پوسته مامانم کندس. بعد شیر خوردن 20 قطره مولتی ویتامین ( من این قسمت رو خیلی دوست دارم) بعد باید جام عوض بشه تقریباً 6 بار تا ظهر باید جام عوض بشه بعدمیرم خونه مام...
21 تير 1390

آخ جون تعطیلی

روزهایی که تعطیله که بهش میگن جمعه ؟؟؟ من تو خونه برو بیایی دارم..... بابام کلاً در اختیار منه یا بلعکس ما با هم کلی بازی می کنیم بعضی وقتا بابام پرتم می کنه آسمون بعضی وقتا هم سرو تهم می کنه من بغله بابام می خوابم بعضی وقتا هم با هم می ریم بیرون برای مامان خرید می کنیم کلا خیلی حال می ده   ...
17 تير 1390

حموم

من حموم خیلی دوست دارم  بعضی وقتا فکر می کنم شاید تو زندگی قبلیم ماهی بودم   وقتی هم که از حموم میام بیرون همه میگن :(گل دراومد از حموم .......   ...
10 تير 1390

می خورم

من بزرگ شدم ولی هرچی به مامانم میگم من غذا می خوام جوابم رو نمی ده   یعنی هی میگه سامولکم بزار امتحانای مامان تموم بشه و تو هم بری تو شش ماه بهت غذا می دم منم از امکاناتی که برام فراهمه کمال  استفاده رو می کنم که گشنه نمونم مثلا عروسک میگن برای بازی ولی برای  من استفاده دو گانه داره هم اسباب بازی و هم خوردنی ویا پاهام میگن برای راه رفتنه ولی من تا موقع راه رفتن ازشون کلی استفاده میکنم چیزای دیگه برای خوردن شاید هم بهترین خوراکی دسته خودم دست اطرافیان لباسم یا .... البته بعضی چیزها هم هستن که مامانم به زور می زاره دهنم  منم دلشو نمیشکنم و قبولش میکنم...
9 تير 1390

روز مادر

این منم 3 ماه و 17 روز سن دارم من با اینکه خیلی وقت نیست پامو تو این دنیا گذاشتم ولی معنی دوست داشتن رو یاد گرفتم  می دونم خیلیها دور و برم هستن که منو خیلی دوست دارم و امروز روز مادره مامانم خیلی منو دوست داره من بیشتر طول عمرم رو با اون بودم البته قسمت بیشترش رو تو شکمش حالا بزرگ شدم و می تونم یه جورایی ازش تشکر کنم امروز با بابا براش هدیه گرفتیم و روی گلش براش یادداشت گذاشتیم ولی من یه هدیه ویژه برای مامانم داشتم یه خنده صدا دار و بعدش هم یه کم خودمو براش لوس کردم اخه می دونم چقدر از این کارم خوشحال میشه تازه یه دست گل هم تقدیم می کنم به مامان مهری که همیشه پیششم و خیلی زحمتم رو می کشه و ما...
3 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سام می باشد